مدیران خشمگین ، کارکنان عصبانی

سکانس اول:
سال 1372 به استخدام یک مرکز بهداشتی – درمانی در آمدم. روزهای نخست اشتیاق فروانی در محیط کار داشتیم. این اشتیاق بتدریج کمرنگ شد. به مرور دریافتیم تقریبا گرایش چندانی به حضور در محل کار ندارم.
تعجب آور بود. چگونه آن اشتیاق فراوان با این سرعت به خاموشی گرائید. کوشیدم یکبار مساله را بررسی کنم.
سکانس دوم:
لحظات ورود: سلامهای گرم همکاران گوش نواز بود اما با ورود مراجعان و بیماران، لحن همکاران تغییر می یافت. در لحظات میانی روز، پرخاشگری در صدای همکاران کاملا آشکار بود. با صدای بلند همدیگر را خطاب می کردند، بی توجه به موقعیت. با اندکی دقت دریافتم که این پرخاشگری در محیط بهداشتی – درمانی از سوی همکاران تقویت می شود. به علاوه پرخاشگری یک پدیده مسری است. یعنی همکار پرخاشگر، پرخاشگری خود را به دیگران انتقال می دهد. دیگر همکاران از او آزرده خاطر می شوند اما لحظاتی بعدف آنان که آزرده شده اند، خود دست به پرخاشگری می زنند.
دلایل زیادی برای بروز این پرخاشگری وجود داشت. نمی خواستم که تنها یک دلیل با همه دلایل را مورد توجه قرار دهم. همه این دلایل برای بروز پرخاشگری کافی بود. اما سهم اصلی پرخاشگری حاصل چه عاملی بود؟
سکانس سوم:
توفیق چندانی در ارزیابی دلایل پرخاشگری نداشتم. ابتدا تصور می کردم انبوه مراجعان و نوع بیمارانی که به این محیط بهداشتی – درمانی وارد می شوند، بیشترین سهم را در تولید پرخاشگری برعهده دارد.
تصور درست نبود، با وجود این ، دلیل دیگری نداشتم.
یک موضوع شخصی باعث شده بود که برای انتخاب نوبت کاری ام در مرکز بهداشتی – درمانی به سراغ رئیس مرکز بهداشتی – درمانی بروم. اما هر بار طفره رفتم؛ چرا که حجم کار رئیس بیمارستان بالا بود و به خود اجازه نمی دادم که وقت او را برای کار شخصی ام بگیرم. هفته ها گذشت تا آنکه روزی که او در محیط بهداشتی – درمانی از یک موقعیت معاینه بالینی باز می گشت، دیدم که با آرامش و طمأنینه قدم بر می دارد. به خود جرأت دادم و جلو رفتم.
تنها کلماتی که از دهانم خارج شد این بود: به دلیل تداخل برنامه های دانشگاهی ام، می خواستم نوبت کاری ام را تغییر دهم. هنوز توضیح بیشتری نداده بودم که فوران عصبانیت با کلمات پرخاشگرانه به سویم رها شد: مگر مدیران مشاور شما هستم.
این بار بود که در یافتم چرا همکاران مرکز غالبا در پرخاشگری کلامی بسر می برند. آیا انعکاس رفتار مدیر در روحیه کارکنان تاثیر گذار است.
بحث کارشناسی
مدیران چه بخواهند و چه نخواهند ، رفتار آنان از سوی کارکنان مورد ارزیابی و الگوپذیری قرار می گیرد. مدیران پرحوصله ، آرامش را به محیط تزریق می کنند. و مدیران کم حوصله ، شتابزدگی را در محیط می پراکنند. مدیران باهوش، می کوشند اطرافیان خود را از افراد باهوش تر برگزینند، و مدیران با درجه هوشی متوسط ، اطرافیان با درجه هوشی کمتر و یا در حد خود را برمی گزینند. مدیران پرنشاط ، محیط خود را به سوی شادابی و شادمانی گرایش می دهند و مدیران اخمو و عبوس، کارکنان را به سوی نوعی خلق پایین می کشانند.
منبع :
فاطمه احسان / ماهنامه بهداشت و روان جامعه
سال سوم ، شماره 18،‌ تير 1386، صفحه 7

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *